در فراسوی نگاه تبدارم، هنوز بارقه های سپید امید را به همراه دارم و هنوز هم بی قرار و بی تابم از اینکه ترانه های نگفته به همراه دارم...
آرشیو
دوستان
لبریز ... از تو ... با تو ...
درود
میشه که با تو شروع کرد
.........................
من پر از , از تو نوشتن
من پر از با تو نوشتن
من پر از وسوسه تو
واسه تا ابد نوشتن
من پر از بی تو شکستن
من پر از با تو شکفتن
من پر از بی تو سرودن
من پر از با تو نمردن
من پر از طلوع از تو
من پر از غروب بی تو
با تو بودن زنده بودن
واسه لمس یک بهونه
حک تصویر نگاهت
روی قاب این زمونه
.......................
میشه که از تو تموم کرد
میشه که با تو تموم کرد ...
تابعد ...
نویسنده : محمد رضا وحیدی - 85/9/4 1:34 ع