• وبلاگ : .:. ياغي ترين .:.
  • يادداشت : لبريز ... از تو ... با تو ...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 13 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + به شما مربوط نيست 
    لطف كنيد نام آينا را حذف كنيد در صورت حذف نشدن بعد از يك هفته وبگاه شما تغيير خواهد كرد لطفا جدي بگيريد!

    سلام

    اومدم بگم من آپم

    خوشحال ميشم بياي مث هميشه

    باي

    سلام: ممنونم كه سر زديد و اينهمه لطف داريد... زيبا بود... موفق باشي

    سلام

    بعضي سندا بعدها برا آدم درد سر ميشه

    مثل اينها

    http://www.yjc.ir/Images/News/Larg_Pic/Ipna_2006112862938950.jpg
    http://www.yjc.ir/Images/News/Larg_Pic/Ipna_2006112862939741.jpg

    من پر از يه حس نابي که بي صدا شکفت کنار همه ي با تو بودن ها و بي تو مانده ها...

    شايد واسه همين حسس که ميشه.....ميشکه از تو تموم کرد....ميشه که با تو تموم کرد...

    سلام..شرمنده..راستش از تو لينكهام به همه خبر ميدادم..همينجوري به شما هم دادم ممنون كه دوباره اومدين...شاد باشين
    سلام آپديتم اگه سري بزني خوشحال ميشم.

    سلام /

    من پر از با تو نمردن ... حس هاي قشنگ زيادي داشت .. و واقعا لبريز از تو ... /

    ولي فكر نمي‏كنين قديم‏ترها توي انتخاب عكس ، يه كم سليقه تون بهتر بود ؟!!!

    خوب باشين /

    سلام ...!
    خزان (مشق عشق) به روز شد.....
    دوست داشتي سر بزن.

    فرقي نميکند که دريا باشي يا گودال آبي کوچک ,
    زلال که باشي آسمان در توست!

    شاد باشي هميشه
    ياعلي

    سلام

    ممنونم كه قدمرنجه فرمودين
    با " دستنوشته هايي براي احمدک " آپم
    نخوني از دست دادي.
    دوتا سند تاريخي اوردم که هيج جا پيدا نميشه[چشمک]

    اگر سرخم چنان آتش حديث ديگري دارم

    گلي بودم به صحرايي نه با اين رنگ و زيبايي

    نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شيدايي

    يکي از روزهايي که زمين تبدار و سوزان بود

    و صحرا در عطش مي سوخت تمام غنچه ها تشنه

    ومن بي تاب و خشکيده تنم در آتشي مي سوخت

    ز ره آمد يکي خسته به پايش خار بنشسته

    و عشق از چهره اش پيداي پيدا بود ز آنچه زير لب
    سلام دوست خوبم..ممنونم كه اومدي و نظر لطفتو بيان كردي و اينكه به خودت زحمت دادي و خوندي..بي نهايت سپاس...شعر زيبايي بود...واالله نميدونم چي بگم...ولي...اصلا هيچچي ..شاد باشي و پاينده...

    سلام

    اين روزها حس ها همه جاريند . اي كاش زلاليت و شفافيت حس ها ،‏ آرامش و زيبايي خنده ها ،‏ عاشقانه ها همين قدر شفاف بمانند و بمانند و بمانند .....

    ممنون از حضور سبزي كه در وبلاگ خاتون داشتي !‏