• وبلاگ : .:. ياغي ترين .:.
  • يادداشت : ماندن ... رفتن ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 18 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام آقاي محمد رضا

    حتما به من سر بزن ،‏ تعريف نوشته هايتان را زياد شنيده ا م !!!

    اما دير به دير به روز مي كنيد

    سلام

    همه ما رقتني هستيم و فقط آن قادر يكتاست كه بوده و خواهد ماند

    به روزم بيا و شادم كن

    + مينا 

    سلام بر پسر گلم

    مي بينم اين مدتي كه سر نزدم حسابي تغيير و تحول دادي منزل نو مبارك

    خيلي قشنگ بود

    منتظر نوشتت هستم!...اميدوار خلاقيت نوشتنت اينجا مشهود باشه!
    واووو....خيلي خوشگل نوشتي...خيلي...خيلي!...تو اين يه هفته به اين موضوع خيلي فكر كردم ولي تو خيلي خوشگل نوشتيش!

    سلام ياغي ترين...شقايق به روزه و منتظر...

    http://shaghayegh56.blogfa.com/اينم آدرس اون يكي وبلاگمه خوشحال ميشم بياي.

    سلام

    همه رفتني اند و تنها اوست كه جاودانه است

    در كامنت جديد منتظر كمك فكريت هستم

    سلام

    دست هايم بوي گل مي داد،مرا به جرم چيدن گل گرفتند.اما هيچ کس نپرسيد شايد من گل کاشته باشم

    بابت تاخير منو ببخشيد موفق باشي يا حق....

    يكي بود يكي نبود

    اوني كه بود ،قيمت بودنشو داده بود !

    اوني كه نبود،پول خريدن بودنشو نداده بود !

    تو يه جنگل بـــــــــــــــــــــــــــزرگ

    همه خرگوشا تصميم گرفتن كه آقا شيره رو يه جوري سر به نيست كنن !

    قرار بود همه صد تا خرگوش جنگل با هم آقا شيره و دور و برياش يعني روباهه و گرگه و شغاله رو سر به نيست كنن ! بقيه حيوونام يواش يواش دنبال خرگوشا راه افتاده بودن .

    آقا كفتاره براي آقا شيره خبر آورد كه حيووناي جنگل قراره چيكار كنن !

    آقا شيره گرگه رو صدا زد و گفت برو همه رو از دم پاره پاره كن !

    اما آقا روباهه گفت كه نه،اين كاره خوبي نيست چون تو هر چقدرم زورت زياد باشه زورت به صد تاشونم نمي رسه .

    بعدشم اگر همه حيونا رو بكشي ديگه تو مي­خواي سلطان كدوم جنگل باشي؟

    آقا روباهه به آقا شيره گفت كه به آقا گرگه و آقا شغاله بگو كه با هم دعوا كنن اما تو اين دعوا بايد آقا گرگه كتك خور باشه !

    يه روز آفتابي همه جارچيا جار زدن كه آقا شغاله قراره با آقا گرگه دعوا كنن .

    موقع ظهر همه خرگوشا كه از دست آقا گرگه ناراحت بودن جمع شدن تا دعواي شغال و گرگ رو ببين .

    آقا گرگه و آقا شغاله با هم دعوا كردن.آريالا شغاله هم آقا گرگه رو كتك زد.

    بعد آقا شغاله شروع كرد به بد و بيراه گفتن به آقا گرگه و آقا شيره و آقا روباهه.

    آقا شغاله حرفاي قشنگ قشنگ مي زد، از اين حرف مي زد كه آقا گرگه و شيره و روباهه بايد به جاي خرگوشا علف بخورن .

    ولي مگه مي شد كه گرگ و روباه و شير و شغال علف بخورن ؟

    شغاله به خرگوشا هويچ و كلم هاي خوش رنگ مي­داد. براشون قصه هاي قشنگ تعريف مي­كرد.گوشاشون رو دراز مي­كرد و تو گوشاشون موم پر مي­كرد تا صداي دوستاشون كه كمك مي­خوان رو نشنون!

    بلبل هام مجاز شده بودن هر چقد مي­خوان بخونن حتا موقع ظهر كه آقا شيره استراحت مي­كرد.

    سلام عزيزم

    من بعضي اوقات ميام و مي خونم

    اما اونقدر وضع اينترنت اين دانشگاه شهيد باهنر افتضاحه كه وقت ندارم كامنت بذارم

    مخصوصا براي بچه هاي ژارسي بلاگ كهكامنتينگشون سنگينه

    فداي تو و سارا

    يا علي

    سلام....ممنون كه خبرم كردي ايكاش مي شه گفت كه موندني هست يا نيست تا كه بهش دل نبست و....ما آدما با اينكه ميدونيم يه روزي ميريم حالا كجاش مهم نيست اما بازم نمي خوايم قبولش كنيم و دست آخر خودمونيم كه ضربه مي خوريم..شاد باشي
    درود به دوست عزيزم. ممنون كه سر زدي. هيچكس نمي‏مونه. حتي پدر و مادر كه هميشه موندنين. پس تا هستن قدرشونو بدونيم. موفق باشي .باي

    - مي ماني ... تا آخر ... ؟؟؟

    تا؟؟؟؟

    ماندن اگر از جنس بودن با شد ديگر تا ندارد ....

    حتي آخرش ...

    ماندن اگر از جنس بودن باشد

    پشت هيچ بعدي هم نمي نشيند..

    - انقدر گيجم که همين الانشم نمي دونم هستم و نمي دونم که هست يا نه ...

       1   2      >