• وبلاگ : .:. ياغي ترين .:.
  • يادداشت : روزهاي پر خاطره من
  • نظرات : 3 خصوصي ، 19 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام....

    عجب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    درود به دوست عزيزم. چه خوبه كه قالبتو سفيد كردي. خوب كاري كردي. شعر زيبايي بود. ممنون كه سر زدي موفق باشي. باي
    و تو رفتي تنها......
    آخر قصه ي ما اينجا بود.....
    خداحافظ همان کلامي بود....
    که تو در پشت خنده ها کشتي
    (
    و در آن لحظه هيچ حرفي نيست )
    نازنينم خداحافظ.....
    پشت سر هيچ نگاهي به هرچه مانده مکن......
    شب و روز من با تنهايي....
    مثل يک برگ زير پاي بي تفاوتي است.....
    تو برو......
    ماندن من مرگ من است ...
    نازنينم خداحافظ........
    تو خودت شاخه اي از فاصله را هديه ام آوردي......
    تو خودت خواستي که دور از هم شعله خاطره ها را به دست باد دهيم.................
    و من ميان بهت و غرور.............
    حرف آخر را زدم ...
    نازنينم خدافظ.........
    سلام عزيز: خوبه كه هنوز بهانه داريد!... ممنونم كه سر هم زديد و البته منتظر وبلاگم بوديد.. به روزم ... در ضمن قالبتون هم زيباست

    سلام

    قالب جديد مبارك

    زيباس مثل تمام نوشته هاتون

    مرسي از اينكه خبرم كردين

    منم آپم

    موفق باشيد

    شب خوش

    سوگند

    سلام به روز نمي كنيد آقاي وحيدي ؟!!

    سلام

    دستت درد نكنه . به روز كرديد قابلم بدونيد

    با خدا و موفق باشيد

    ياهو

    سلام دوست خوبم.

    قالب جديدت خيلي زيباست. تبريك مي گم...

    دل از سنگ بايد که از درد عشق
    ننالد خدايا دلم سنگ نيست
    مرا عشق او چنگ اندوه ساخت
    که جز غم در اين چنگ آهنگ نيست

    به لب جز سرود اميدم نبود
    مرا بانگ اين چنگ خاموش کرد
    چنان دل به آهنگ او خو گرفت
    که آهنگ خود را فراموش کرد

    نمي دانم اين چنگي سرونوشت
    چه مي خواهد از جان فرسوده ام
    کجا مي کشانندم اين نغمه ها
    که يکدم نخواهند آسوده ام

    دل از اين جهان بر گرفتم دريغ
    هنوزم به جان آتش عشق اوست
    در اين واپسين لحظه زندگي
    هنوزم در اين سينه يک آرزوست

    دلم کرده امشب هواي شراب
    شرابي که از جان برآرد خروش
    شرابي که بينم در آن رقص مرگ
    شرابي که هرگز نيابم بهوش

    مگر وارهم از غم عشق او
    مگر نشنوم بانگ اين چنگ را
    همه زندگي نغمه ماتم است
    نمي خواهم اين ناخوش آهنگ را ............

    سلام .
    خيلي زيبا بود ايول داداش.

    راستي قالب جديدت مبارك ... خيلي زيباست.

    بالاخره منم اكتيو شدم ههه
    اپم.دوست داشتي بيا خوشحال ميشم.
    شاد باشي
    ياعلي

    يه وقتايي حرکت،يه وقتايي سکون...

    يه وقتايي يه عالمه حرف وقيل وقال،يه وقتايي سکوت محض..

    يه وقتايي پايين،يه وقتايي بالا..

    يه وقتايي تولد ،يه وقتايي مرگ..

    اين يعني زندگي ديگه...

    پس تبريک ميگم...

    داريد زندگي مي کنيد..

    سلام . لطفا فونت قلمتان را مشكي تر كنير چون با صفحه سپيد زير آن كنتراست خيلي كمي دارد. انگيزه ادامه خواندن مطلب را از فرد مي گيرد.
    سلام...مباركه...خوشحالم كه اومدي...كاش خبر ميدادي...زيباست.

    yasha

    ب ب به به ميبينم كه لباس عوض ميكنيد

    خوب كاري كرديد رنگ جديدي به وبلاگتون دادين هاج آقااااا

    ولي اين لباس لباس عيدتون بود مگه نه؟؟؟

       1   2      >