در فراسوی نگاه تبدارم، هنوز بارقه های سپید امید را به همراه دارم و هنوز هم بی قرار و بی تابم از اینکه ترانه های نگفته به همراه دارم...
آرشیو
دوستان
فرصت ...
درود ...
فرصت های آخرینم است و نفس نیز هم
می دانی و می دانم
کم کم باید دل کند و ...
سخت است ...
تحمل هق هق لحظه ها و تلخی شب
و باز هم در تنگ تنهایی خود غوطه ور می شوم
نمناکترین ترانه ها را زمزمه میکنم
غرق نبودنت می شوم ...
تابعد ...
نویسنده : محمد رضا وحیدی - 86/1/26 9:39 ع