از چه دلتنگ شدي
دلخوشيها کم نيست
مثلا اين خورشيد
کودک پس فردا
کفتر آن هفته
يک نفر ديشب مرد و هنوز نان گندم خوب است
و هنوز آب ميريزد پايين اسبها مي نوشند
قطره ها در جريان برف بر دوش سکوت
و زمان روي ستون فقرات گل ياس
پاييز
برگهاي زرد
شاخه هاي خشک
آسمان ابري
اينها همه نويد بهاري ست که از راه ميرسد
بهار تابستان پاييز زمستان