زيبا بود...
من هم به روزم.
به اميد ديدار/.
بچه كه بود
سرم را مي برد
مدام
و حالاكه بزرگ شده
دلم را....
.
ته مانده هاي يك مرد
به روز
يا
شب
چه فرق مي كند..
من هستم!
سلام
به روزم هاااااااااا
من سارا را دوست دارم
ماه و دريا را نوشتم
منتظرم . . .
زيبا بود مثل هميشه
موفق باشي و شاد
از چه دلتنگ شدي
دلخوشيها کم نيست
مثلا اين خورشيد
کودک پس فردا
کفتر آن هفته
يک نفر ديشب مرد و هنوز نان گندم خوب است
و هنوز آب ميريزد پايين اسبها مي نوشند
قطره ها در جريان برف بر دوش سکوت
و زمان روي ستون فقرات گل ياس
پاييز
برگهاي زرد
شاخه هاي خشک
آسمان ابري
اينها همه نويد بهاري ست که از راه ميرسد
بهار تابستان پاييز زمستان
بابا تو ديگه كي هستي آقاي وحيدي
ميدونم كه دستهاي دل آرام را با مهرباني هر روز فشار ميدي
گريه را نوشتم