سلام دوست گلم خوبي؟

خوش ميگذره؟

زيبــــــــــــــــــــــــــــــــــــا بود مثل هميشه ...

من اومدم بعد از سيو نميدونم چند روز ههههه

راستي اميدوارم سال خوبي رو شروع کرده باشي خزانو به روزش کردم

دوست داشتي بيـــــــــــــــــــــــــــــــــــا خوشحال ميشم ببينم

: يک روز گرم، شاخه اي مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند و به دنبال آن از برگ هاي ضعيف و کم طاقت جدا شدند و آرام بر روي زمين افتادند.

شاخه چندين بار اين کار را دد منشانه و با غرور خاصي تکرار کرد تا اينکه تمام برگ ها جدا شدند و شاخه از کارش بسيار لذت مي برد.

برگي سبز و درشت و زيبا به انتهاي شاخه محکم چسبيده بود و همچنان در مقابل افتادن مقاومت مي کرد. باغبان تبر به دسو با خود مي برد. وقي باغبان چشمش به آن شاخه افتاد با ديدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد . بعد از رفتن باغبان مشاجره بين شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندين و چند بار خوش را تکاند تا اينکه به ناچار برگ با تمام مقاومتي که داشت از شاخه جدا شد و بر روي زمين افتاد باغبان در راه بازگشت وقتي چشمش به آن شاخه افتاد بي درنگ آن شاخه را از بيخ قطع کرد. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد بر روي زمين افتاد .

ناگهان صدت داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ي خشکي که مي رسيد آن را از بيخ جدا مي کردناگهان صداي برگ جوان را شنيد که مي گفت: اگر چه به خيالت زندگي ناچيزم در دست تو بود ولي همين خيال واهي پرده اي بود بر چشمان واقع نگرت که فراموش کني نشانه ي حياتت من بودم.

منتظرتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم زودي بيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

شاد باشي گلم