• وبلاگ : .:. ياغي ترين .:.
  • يادداشت : ابتذال لحظه ها
  • نظرات : 2 خصوصي ، 24 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + settare 
    خيلي زيبا بود
    سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت/
    بادت اندر شهرياري برقرار و بر دوام/
    سال خرم،فال نيكو،مال وافر،حال خوش/
    اصل ثابت،نسل باقي،تخت عالي،بخت رام
    سلام ... به روزم

    اگه به کلبه کوچک ما هم سري بزنيد
    اگه نظرم بدبد ممنون
    التماس دعا
    يا علي

    به نام خداوند مهر...

    سلام و درود...

    روز هاي آخر...

    منتظر شما هستم...

    براي آخرين ها...

    تا بعد...

    هوالباقي

    سلام...چه عكس متفكرانه اي اينجاست...بدو بيا عيدي بگير...مرغ و خروس و اردك ...عيد شما مبارك...

    سلام

    قطعه ي زيبايي بود

    برات آرزوي موفقيت دارم

    تا بعد

    ديشب تو با تمام لحظه هاي بي رهگذر من با تمام رهگذر هاي بي لحظه هم نشين بودم ...

    سلام ...

    معذرت كه دير كردم

    واقعا عالي بود

    ....

    همراه منم كسي نيست

    جز ابتذال لحظه ها

    نظرتون در مورد تبادل لينك چيه؟

    به روزم

    خوشحال مي شم مهمون كلبم بشي !

    سلام .... الان ميام

    سلام وحيد جان ...خسته نباشيد

    از طريق بچه ها با وبلاگتون اشنا شدم .... زيبا مينويسيد .... بهتون تبريك ميگم ... ممنون ميشم به منم سربزنيد ...منتظرم حضور سبزتونو احساس كنم ..فعلا باي تا هاي ..يا علي

    + آزاد 

    سلام بر تو

    كه اميد سلاح ياغي ست و ياغي چشم دارد به جهاني خالي از اين حسرت ظلماني به آفتاب بينديشيم به آب و به پرنده

    كوچه هايي مه آلود

    و ديواري سرشار از تصوير ديدار

    در ذهن من غوطه ور بود

    و ياد تو.....

    هر لحظه تكرار.......////////////////////

    ديشب......

    شب پلك هاي خداوند است كه فرو مي افتد

    تا

    محفوظ از گناهان من و تو

    روز را نيالوده

    به فردا بسپارد

    يك شب

    ( اين را)

    خواهي فهميد......

    خيلي ممنون كه خبرم كردي.خيلي خيلي ممنون.

    سلام.خيلي زيبا بود وبا عكسي پر از فرياد.

    جاده مسافرم را ميخواند چشمانم در حسرت اينكه نميتوانند

    آنسوي جاده را ببيندميسوزد.

    خوشحال ميشم در باغ طوبي عطر حضورتون رو داشته باشم.

    در پناه خداي ياس و احساس

    بي خبر امدي

    از نا كجا

    و نگاهت را به من دوختي

    تا عدم را در وجودم ببيني

    چشمه زلال سپيده دم چشمانم

    نگاه را براي تو معنا كرد

    تا خلاء عاطفه را از چشمانت بزدايي

       1   2      >