• وبلاگ : .:. ياغي ترين .:.
  • يادداشت : شعري از دفاتر دريا ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به انتهاي گريه كه مي رسم


    صداي ساده ي فروغ را از نهايت شب مي شنوم........

    من اي روزها صداي فروغ را حس ميكنم.چرا كه اكنون اين منم زني در استانه فصلي سرد......

    از همه شعرهايتان اين شعر به دل نشست گوي از دل كسي بر امده كه اينگونه اشك مي شود درون ان ديد.عشق اگر درك شود درد نيز هويدا ميشود.

    كاش كسي از درد و غم عشق و بازي روزگار چيزي نميفهميد . كاش معشوق معني عشق را بداند و اتش عشق را جان ندهد نه به خاموش كند.