…به نام خداوند آفريننده ي مهتاب...
…سلام و درود...
…امان...
…امان از دست ها...…امان از دست هايي كه نمي توانند...
…امان از دست هايي كه نمي توانند عظمت دل را به تصوير كشند...
…و امان...
…و امان از آدم هاي ساخته شده اي كه نمي توانند...
…و امان از آدم هاي ساخته شده اي كه نمي توانند عظمت را درك كنند...
هوالاكبر
سلام. ديدي ... اين دفعه زود اومدم .
قشنگ بود !
ولي نمي دونم چرا با خوندنش ياد خودم افتادم
سلام
خوبيد؟
اول: منم بروزم
(خب چيكار كنم خيلي مهم بود)
دوم: دوم
سوم: اينكه دست آدما رو ول كن برو سراغ دلشون
گرچه گاهي كبودي دستها نشان از بي قراري شديد دل داره.
فعلا همين.
با اينم موافقم: اگر مي ذارتت برقرار باش!
بميرم الهي !
كدوم دختر ناجوونمردي پسر خاله مو ديوونه كرده به امان امان كردن انداخته !!!
بعدمندش :
اي كه گفتي يني چه ؟
مي توانيم بزرگترين آدم ها را بسازيم.....
واسه كارخونه آدم سازيت مترجم نمي خواي ؟
راستي اون آچارتو بده من پيچامو سفت كنم بدجور وارفتم پسر ..
اگر مي ذارتت برقرار باش .. لطفا!
در ضمن :
اول !!!!!!!!!!!