رفتي و پشت سرت درب بسته شد
در حسرت نوازش تو زنگ خسته شد
قلبم هواي تو کرد و روانه شد
سرگشته چون کبوتر از بند رسته شد
گل ها به احترام تو لب وا نمي کنند
پيوند اب و ايينه از هم گسسته شد
گفتم مسافري نکنم گريه پشت سر
از اخرين نگاه تو بغضم شکسته شد
بي تکيه گاه تو اي اخرين پناه
حالم مثال کودک از خواب جسته شد