به تو زول مي زنم
به چشمات خيره ميشم
بهم ميخندي...مي گي اينكارا يعني چي
چرا زول زدي به من ...به چي نگاه مي كني
ميگم مي دوني خيره شدم به تصوير خودم توي زلالي چشمات
انعكاس عكس من خيلي زيباست توي چشمات
من رو از اينه هم زيبا تر نشون ميده
كاش مال من بودي ...زلالي چشمات ...ولي افسوس...
كاشكي من اكسيژن نابي بودم تو هواي اسمون
نفس مي كشيدي ...قورتم مي دادي
با لذت تموم وجودت رو پر ميكردم
مي رفتم ته دلت مي نشستم
اصلا هم بالا نمي اومدم
اخ ...نه اينجوري كه تو نمي توني نفس بكشي
پس ازدلت و قلبت ميام بيرون
ولي تا نيمه راه كه ميام
پشيمون ميشم برميگردم همون جا كه بودم
تو دلت
تو قلبت