• وبلاگ : .:. ياغي ترين .:.
  • يادداشت : ديروز و امروز و فرداي من .....
  • نظرات : 1 خصوصي ، 50 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام دوست من
    خوبي ؟
    کجايي بابا نيستي ؟
    بعدا نياي گله کني که چرا خبرت نکردم .......
    من اپم و منتظر . دوست داشتي بيا.
    اين سري و دو تا پست قبليشو يه دوست برام اپ کرده .
    بيا بگو اون بهتر مينويسه يا من ؟ هههههه

    پسر بچه اي وارد بستني فروشي شد و پشت ميزي نشست. پيشخدمت

    يک ليوان آب برايش آورد.پسر بچه پرسيد: يک بستني ميوه اي چند است؟

    پيشخدمت پاسخ داد: ۵۰ سنت. پسر بچه دستش را در جيبش برد و شروع

    به شمردن کرد. بعد پرسيد: يک بستني ساده چند است؟

    در همين حال، تعدادي از مشتريان در انتظار ميز خالي بودند و پيشخدمت

    با عصبانيت پاسخ داد: ۳۵ سنت .

    پسر دوباره سکه هايش را شمرد و گفت : لطفا يک بستني ساده .

    پيشخدمت بستني را آورد و دنبال کار خود رفت .

    پسرک نيز پس از خوردن بستني پول را به صندوق پرداخت و رفت .

    وقتي پيشخدمت باز گشت از آنچه ديد شوکه شد. آنجا در کنار ظرف خالي

    بستني،۲ سکه ۵ سنتي و ۵ سکه يک سنتي گذاشته شده بود .

    براي انعام پيشخدمت!!!

    شاد باشي
    خدانگهدارت