كجا تو را گم كرده ام
تويي كه از آسمانها آمده بودي
تويي كه نويد زندگي را به لبم جاري ساخته بودي
كجا از من رنجيدي
ذر كدام شب علاقه ام را كم ديدي
در كجاي شعرم مهربانانه صدايت نكردم
چگونه مرا ترك كردي
من دليل كدام غم تو شده بودم
كجا گرمي نفسم را سرد يافتي
چگونه با من وداع مي كني
كه بي تو نه دريا درياست
نه آسمان ، آسمان
بي تو چه اهميت دارد كه خورشيد تمام قد بدمد
يا عطر بهار نارنج فضاي كوچه را گلگون كند
بي تو تمام روزها پاييزي و سرد است
با سلام
از کسي که دوستش داري ساده دست نکش. شايد ديگه هيچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشي و از کسي هم که دوستت داره بي تفاوت عبور نکن
زيبابود موفق باشي.................
قشنگ بود!
سلام
هنوزم كه به روز نيستي ( نگو كي به كي مي گه)
اخه به روزم
اون دفعه شعرو نخوندم
... حالا
مي خونم
بازم مي يام
سالها ميگذرد از شب تلخ وداعاز همان شب كه تو رفتي و به چشمان پر از حسرت من خنديديتو نميدانستيتو نمي فهميديكه چه رنجي دارد با دل سوخته اي سر كردنرفتي و از دل من روشنايي ها رفتليك بعد از ان شب هر شبم را شمعي روشني مي بخشيدبر غمم مي افزودجاي خالي تو را ميديدممي كشيدم آهي از سر حسرت و مي خنديدمبه وفاي دل توو به خوش باوري اين دل بيچاره خودناگهان ياد تو مي افتادمباز مي لرزيدمگريه سر مي دادمخواب مي ديدم من كه تو بر ميگرديتا سر انجام شبي سرد و بلنداشك چشمان سياهم خشكيدآتش عشق تو خا كستر شدياد تو در دل من پرپر شداندكي بعد گذشتاينك اين من...تنها...دستهايم سرد استقدرتم نيست دگر...تا كه شعري گويمگر چه تنها هستمنه به دنبال توامنه تو را مي جويمحال مي فهمم من...چه عبث بود آن خوابكاش مي دانستم عشق تو مي گذردتو چه آسان گفتي دوستت دارم راو چه آسان رفتي...كاش مي فهميدي وسعت حرفت راآه...افسوس چه سودقصه اي بود و نبود
سلام چطوري؟؟؟؟
امروز نميدونم چي بنويسم......... تا حالا كه كلي حرف زدم
اههههههههههههههههههههههههههها يادم اومد از صبحانه تون ممنون
دستت هم درد بكنه بابت..................!!!