• وبلاگ : .:. ياغي ترين .:.
  • يادداشت : لال و كمين نشسته يك غزل شبانه ام .....
  • نظرات : 2 خصوصي ، 58 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4      >
     

    كجا تو را گم كرده ام

    تويي كه از آسمانها آمده بودي

    تويي كه نويد زندگي را به لبم جاري ساخته بودي

    كجا از من رنجيدي

    ذر كدام شب علاقه ام را كم ديدي

    در كجاي شعرم مهربانانه صدايت نكردم

    چگونه مرا ترك كردي

    من دليل كدام غم تو شده بودم

    كجا گرمي نفسم را سرد يافتي

    چگونه با من وداع مي كني

    كه بي تو نه دريا درياست

    نه آسمان ، آسمان

    بي تو چه اهميت دارد كه خورشيد تمام قد بدمد

    يا عطر بهار نارنج فضاي كوچه را گلگون كند

    بي تو تمام روزها پاييزي و سرد است

    با سلام

    از کسي که دوستش داري ساده دست نکش. شايد ديگه هيچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشي و از کسي هم که دوستت داره بي تفاوت عبور نکن

    زيبابود موفق باشي.................

    سلاممممممممممممممممم...خوبي؟ چطوذ مطوري؟ تبريك ميگم....روان و خوشمل مي نويسي ...موفخ باشي ...پيش ما هم بيا تا بعد...باي واي

    قشنگ بود!

    مستدام باشي

    سلام

    هنوزم كه به روز نيستي ( نگو كي به كي مي گه)

    اخه به روزم

    اون دفعه شعرو نخوندم

    ... حالا

    مي خونم

    بازم مي يام

    سلام
    وبلاگ قشنگي داري ، خسته نباشيد
    انجمنهاي تخصصي وبلاگ سجاد با بيش از 30 انجمن مختلف افتتاح شد( لطفا عضو بشيد )به دوستانتون هم اطلاع بديد. بيشتر اين انجمنها فاقد مدير هستند و به کمک شما نياز هست. مرسي
    http://www.irankorea.com/sajjad
    سلام
    وبلاگ قشنگي داري ، خسته نباشيد
    انجمنهاي تخصصي وبلاگ سجاد با بيش از 30 انجمن مختلف افتتاح شد( لطفا عضو بشيد )به دوستانتون هم اطلاع بديد. بيشتر اين انجمنها فاقد مدير هستند و به کمک شما نياز هست. مرسي
    http://www.irankorea.com/sajjad
    سلام
    وبلاگ قشنگي داري ، خسته نباشيد
    انجمنهاي تخصصي وبلاگ سجاد با بيش از 30 انجمن مختلف افتتاح شد( لطفا عضو بشيد )به دوستانتون هم اطلاع بديد. بيشتر اين انجمنها فاقد مدير هستند و به کمک شما نياز هست. مرسي
    http://www.irankorea.com/sajjad
    مي شود عشق . . .
    به روز شد

    سالها ميگذرد از شب تلخ وداع
    از همان شب كه تو رفتي و به چشمان پر از حسرت من خنديدي
    تو نميدانستي
    تو نمي فهميدي
    كه چه رنجي دارد با دل سوخته اي سر كردن
    رفتي و از دل من روشنايي ها رفت
    ليك بعد از ان شب
    هر شبم را شمعي روشني مي بخشيد
    بر غمم مي افزود
    جاي خالي تو را ميديدم
    مي كشيدم آهي از سر حسرت و مي خنديدم
    به وفاي دل تو
    و به خوش باوري اين دل بيچاره خود
    ناگهان ياد تو مي افتادم
    باز مي لرزيدم
    گريه سر مي دادم
    خواب مي ديدم من كه تو بر ميگردي
    تا سر انجام شبي سرد و بلند
    اشك چشمان سياهم خشكيد
    آتش عشق تو خا كستر شد
    ياد تو در دل من پرپر شد
    اندكي بعد گذشت
    اينك اين من...تنها...دستهايم سرد است
    قدرتم نيست دگر...تا كه شعري گويم
    گر چه تنها هستم
    نه به دنبال توام
    نه تو را مي جويم
    حال مي فهمم من...چه عبث بود آن خواب
    كاش مي دانستم عشق تو مي گذرد
    تو چه آسان گفتي دوستت دارم را
    و چه آسان رفتي...
    كاش مي فهميدي وسعت حرفت را
    آه...افسوس چه سود
    قصه اي بود و نبود

    خيلي وقته به ما سر نمي زنيد؟
    چرا؟
    منتظريم
    يا علي
    + سارا 

    سلام چطوري؟؟؟؟

    امروز نميدونم چي بنويسم......... تا حالا كه كلي حرف زدم

    اههههههههههههههههههههههههههها يادم اومد از صبحانه تون ممنون

    دستت هم درد بكنه بابت..................!!!

       1   2   3   4      >